سلام امروزخیلی خوشحالم  خدایا کمک کن تا بتونم خودمو قانع کنم.

قصه غربت و سرگردونیامو برای پنجره ها زمزمه کردم

هم نفس با شبهای ابری و دلتنگ غصه هامو بی صدا زمزمه کردم

دنبال یه نیمه گمشده بودم که با هم یه سیب کامِلو بسازیم

دنبال حریفی بودم که من و اون زندگیمونو به پای هم ببازیم

یه ستاره ام یه ستاره غریبه ، گوشه یه کهکشون بی نهایت

راهو گم کردم و تنها ، وسط یه آسمون بی نهایت

گشتن و گشتن و تا همیشه گشتن به همه پنجره ها سرک کشیدن

قصه من و تو مثل مهر و ماهه جستجو حتی برای نرسیدن

تو منو همینجوری می خواستی تک و تنها با نگاهی که غریب و بی نصیبه

دنبال یه نام آشنا می گردم یه ستاره ام یه ستاره غریبه


عکس 9

در ترنم آوازت محبت نهفته است

ودر شکایت نگاهت درد دوری

در بغض کلامت صبوری نهفته است

در دوری دستانت حس احتیاج

باز برایت خواندم از آواز تنهایی

و آواز تنهایی ات صبورانه شتافت

و اما

هیچ نگفتی. تو خود از تنهایی

دستان کمک بسویت دراز شد

و صبورانه دستم فشرده

هنوز غرق محبت بی دریغت هستم

نمی دانم کجایی

ولی محبت تو با من است

می دانستم محبت رها شده ی دستانم در این سالها که همراه باد صبحگاهی است عاقبت از جناح دیگری به فریادم میرسد

همیشه برایم بمان تنهای من

 

عکس 8
نظرات 1 + ارسال نظر
شاهد - سردار قلعه تنهایی سه‌شنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 10:51 ق.ظ http://castle.blogsky.com

سلام
خیلی قشنگ بود.
موفق باشی.
به ما هم سر بزن.
شاهد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد