سلام دوستان.امیدوارم حال همتون خوب باشه.منم که عالیم.شکر.این متن و شعر قشنگ رو تقدیم میکنم له عشقم و همینطور تمام کسانی که به عشق به عنوان نیمه گمشده خودشون نگاه میکنند و نه چیز دیکه.
وقتی این شعر رو میخونم اون رو حرفهای عشقم به خودم تلقی میکنم
اول مرا در دروازه ی چشمانت کاشتی و بعد محکمترین شوت عالم را نثارم کردی ...!!!!
درانتهای دریچه قلبم به دنبال واژه ی گم شده ی عشق می گردم تا تو را به آن بخوانم و گرمی دستهایت را با عشق احساس کنم *
چشمانم را برای لحظه ای روی زندگی بستم و تو را از دست دادم.....
لحظه ای دیگر پلک زدم ، تو را دیدم و عاشقانه پرستیدم.....
چشمانم در انتهای جاده ی بی کسی سو سو می زند.....
زندگی ام را به تو باختم ـ به انتظارت نشستم ـ عاشقانه گریه کردم....
چشمان عاشق تو دل غمگین مرا شاد کرد ـ چشمانم را به روی بی تابی دلم بستم ولی تو باز هم رفتی ـ سفر کردی و مرا غمگین ساختی.....
من التماس کردم !!!!!!!!!! ولی تو رفتی......
تو رفتی..... تو رفتی.....
من التماس کردم ! ولی تو...
تو رفتی..... تو رفتی.....
انقدر با گذشت بودی که از من هم گذشتى ...!واقعاً نمونه ای
اینم حرفهای من کمترین به عشق بهترین:
رنگ تو سبز بهاری
دل ِ من دفتر کاهی
پیش چشمای قشنگت
پُرم از خط سیاهی
تا میام قلم بگیرم
خط و از قلب کبودم
شعر تو نوشته می شه
روی برگ برگِ وجودم
عمر این دفتر کاهی
می دونم همیشگی نیس
زیر بارون نگات
مونده از من کاغذی خیس
کاغذی پر از ترانه
پر شعر عاشقانه
که با دست مهربونت
رو تن من شد روانه
رنگ تو سبز بهاری
دل ِ من دفتر کاهی
تو به آخر نرسیده
من ته راه تباهی
دل نبند به چشم خیسم
که پر از حسرت خوابه
تنها صفحه ی سفیدم
قایقی بر روی آبه
این شعرهم برای بی وفاهایی که معشوقشون رومثل من بعضی وقتها ناخودآگاه اذیت میکنند:
ای که از کلک هنر نقش دلانگیز خدایی
حیف باشد مه من کاین همه از مهر جدایی
گفته بودم جگرم خون نکنی باز کجائی
«من ندانستم از اول که تو بیمهر و وفایی
عهد نابستن از آن به که ببندی و نپائی»
مدعی طعنه زند در غم عشق تو زیادم
وین نداند که من از بهر غم عشق تو زادم
نغمهی بلبل شیراز نرفتست ز یادم
«دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم
باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی»
تیر را قوت پرهیز نباشد ز نشانه
مرغ مسکین چه کند گر نرود در پی دانه
پای عاشق نتوان بست به افسون و فسانه
«ای که گفتی مرو اندر پی خوبان زمانه
ما کجائیم در این بحر تفکر تو کجائی؟»
تا فکندم به سر کوی وفا رخت اقامت
عمر بی دوست ندامت باشد و با دوست غرامت
سر و جان و زر و جا هم همه گو: رو به سلامت
«عشق و درویشی و انگشتنمایی و ملامت
همه سهل است تحمل نکنم بار جدایی»
درد بیمار نپرسند به شهر تو طبیبان
کس در این شهر ندارد سر تیمار غریبان
نتوان گفت غم از بیم رقیبان به حبیبان
«حلقه بر در نتوانم زدن از بیم رقیبان
این توانم که بیایم سر کویت به گدایی»
هر شب هجر بر آنم که اگر وصل بجویم
همه چون نی به فغان آیم و چون چنگ بجویم
لیک مدهوش شوم چون سر زلف تو بجویم
«گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم
چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی»
نرگس مست تو مستوری مردم نگزیند
دست گلچین نرسد تا گلی از شاخ تو چیند
جلوه کن، جلوه که خوزشید به خلوت ننشیند
«پرده بردار که بیگانه خود آن روی نبیند
تو بزرگی و در آیینه کوچک ننمایی»
نازم آن سر که چو گیسوی تو در پای تو ریزد
راستی دوستان من صفحه ام خیلی شلوغ شده و از طرف دیگه هم قسمت لینک دوستانم خراب شده.حقیقتش چون چند ماه نبودم فراموش کردم که باید چیکار کنم.کسی هست کمکم کنه؟لطفا تو قسمت نظرات بنویسید.ممنونم.یا علی
سلام.اخه من ديگه چی بگم؟ همشو گفتی .فقط ميگم اسمون عشقت هميشه ابی باشه
سلام
براستی که وب لاگ خوبی داری خیلی عالی بود اگه بهم سر بزنی خوشحال میشوم
سلام سلام.....
آدم اگه عاشق باشه حواسشو جمع می کنه !!!!!! (چشمک)
در ضمن میگم شاید بهتر باشه برا قسمت لینکها همه لینکها رو برداری دوباره از اول لینک کنی .با استفاده از همون کد که الان هستش !
سعی کن مواظب عشق و معشوقت باشی...بذار با هم به ارزش والای عشق برسین!
شاد زی
با هم
برای همیشه...
سلام .. همیشه موفق و شاد باشید .. یا حق
سلام
خیلی وقت بود نیومده بودم اینجا. خیلی دیر به دیر آپ میکنین چرا؟!
با تشکر از شما دوست عزیز
لطف کنید اسم شاعر :شعر ؛باید امشب را عزاداری کنم . . . . . . . . .:؛ را برای من بنویسید .
ممنونم.