می خوام این بار از عشق و قدرت جادوئی اون صحبت کنم.چیزی که باعث خلقت انسان شد و بهانه ای
برای وجود و زندگانی شد…چیزی که از زمین شروع میشه و ادمو به اون بالا بالاها میبره تا نا کجا ابد
هستی''
…عشق اندیشه ایست بی هدف و پایان ناپذیر((رسنل نیس))
از چیزی که انسان درشناختش کم میاره…وقتی می خوای از عشق بگی با اینکه کلی حرف داری بگی
ولی یه باره دهنت بسه میشه..انگار نمیتونی...یا اگرم بتونی چیزائی میگی که اطرافیانت متوجه نمیشن…
خموشی پیشه کن در مکتب عشق که درس عاشقی بی قیل و قال است
(سحاب اصفهانی)
این الهه خاصیه که هر کی ازش با توجه به ظرفیتش برداشت میکنه و ازش درک داره. جالبه! ولی همه
میتونن ازش استفاده کنن برخلاف چیزای دیگه مخصوص یه قشر خاصی نیست و این بخشندگی عشقه…
تورو زیر ورو میکنه…به زندگیت به هستیت معنی میده…اصلا کاری با تو میکنه که منیتتو با تمام و جود در
اغوش میگیری اینجاست که خودتو پیدا میکنی و اگه خودتو پیدا کردی چون مدیون عشقی دیگه نمیتونی
اونو از دس بدی و به هر قیمتی که شده اونو به چنگ میگیری و اگه فقط یه لحظه حس کنی که داری از
دستش میدی دیوونه میشی…خودتو، منیتتو گم میکنی،اصلا بی حوصله ،ناامید و افسرده میشی…
اره تو عاشق شدی…عاشق
و این قانون عشقه که تو وجودتو تو و جود یکی دیگه خلاصه ببینی.تو خوشحالی…شادمانی..و از زندگیت
لذت میبری…اینجاست که اگه تو هیچی حتی اگه نون شبتم نداشته باشی ولی احساس خوبی داری
یه حسی که تورو تا اسمونا میبره و از زندگی با تموم خوبی و بدیش لذت میبری وبا تموم وجودت از خدا
شاکر میشی و با امید به زندگیت ادامه میدی و سعی میکنی که از داشته هات و از عشقت با تموم وجودمراقبت کنی و قدرشونو هر چند کم بدونی و سعی خودتو میکنی تابه چیزائی که نداری و ارزوی داشتنشونو
داری برسی و این جوری میشه که تو هر روز و هر روزپیشرفت میکنی و کم کم به خدا نزدیک میشی…تا اینکه...
…عشق اسباب کامیابی ست(مولیر)
پس عشق واقعی اونیه که تو رو از مادیات به خدا برسونه اگه یه روزی به همچین حسی رسیدی تو
امتحان خدا سربلند بیرون اومدی و اون وقته که تو بنده شایسته خدا میشی…و خوشابه حال کسی
که معنای واقعی عشقو درک میکنه…راستی اگه یکی از شماها به این حس رسیدین دعا برا بقیه
یادش نره…تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی!همت کن و بگوماهی ها حوضشان بی آب است…
ترا من زهر شیرین میخوانم ای عشق !که نامی خوش تر از اینت ندانم
وگر ـ هر لحظه ـ رنگی تازه گیری،به غیر ازـ( زهر شیرینت )ـ نخوانم
تو زهری،زهر گرم و سینه سوزی،تو شیرینی،که شور هستی از توست
شراب جام خورشیدی که جان را،نشاط از تو ،غم از تو،مستی از توست
به اسانی مرا از من ربودی ،درون کوره غم ازمودی
دلت اخر به سر گردانیم سوخت،نگاهم را به زیبائی گشودی…
بسی گفتند :
((دل از عشق برگیر )) که نیرنگ است و افسون است و جادوست
ولی ما دل به او بستیم و دیدیم که این زهر است ،اما …نوشداروست
چه غم دارم که این زهر تب الود ،تنم را در جدائی می گدازد
در ان لحظه شادم که در هنگامه ی درد،غمی شیرین دلم را مینوازد
اگر مرگم به نامردی نگیرد،مرا مهر تو در دل جاودانی ست
و گر عمرم به ناکامی سر اید،ترا دارم که مرگم زندگانی ست
فریدون مشیری
راستی می خواین نظر شاعرای خارجی رو درباره عشق بدونید!
بر گرداگرد من نوری می تابد …
فکر نمی کردم هرگز اتفاق بیفتد
احساس بس شگفت انگیزی دارم
در خیابان قدم میزنم ،گوئی در پروازم
و چون احمقی به هر کسی که میبینم لبخند میزنم
شب که از خواب بیدار میشوم دیگر خوابم نمیبرد
از پس دلشکستگی های بسیار ،اشک های فراوان
زن های بیشمار ،سالیان پیاپی
دختری شد نصیبم که مرا شب و روز
ان بالاها به سوی بهشت میبرد
عشق رقصی است که با ضرب اهنگی متفاوت
و توان باز ایستادن از رقصم نیست
به بالاترین قله دست یافته ام
راستی یادتون نره ها ادم نباید عشقو با این قدرتش به هرکسی …چون اون وقت ادمو به قعر نیستی میبره …
پس گوهر خو را مزن بر سنگ هر ناقابلی…صبر کن تا عاقبت گوهر شناس قابلی پیدا شود.خوب فعلا درپناه مولا علی.
سلام
چی شده که تا به حال کسی به اینجا نیومده
شما هم وبلاگ جالبی دارید خوشحال میشم تبادل لینک داشته باشم.معید باشید.
درود.
وبلاگ زیبایی داری...به همراه متون بسیار زیبا و دیبا.
در صورت تمایل به تبادل لینک لطفا به من خبر بده.
من آپ هستم.
خوشحال میشم که به من هم سر بزنی.
خوش باشی و موفق.
خدا حافظ.
سلام خوبی متن خوب و زیبایی بود هر جا هستی موفق باشی به من هم سر بزن متن دادم قربانت مریم
دوست عزیز وبلاگ قشنگی داری من وبلاگ شما رو تو وبلاگ خودم ادد کردم وتو لیست لینک دوستان وبلاگ هست
خوشحال میشم وبلاگ من هم توی لیست بلاگت باشه
سلام داود عزیز.
ممنون از حضور مهربونت
ببخش دیرکردم رو .من مدتی با صفحم مشکل داشتم.همین الان محبتات رو دیدم.
خوشحال می شم بازم به خموشی من نوایی بدی.