-
یا امیر المومنین ادرکنی
دوشنبه 9 مهرماه سال 1386 20:59
سلام دوستان. برای نوشتن خیلی دلم تنگ شده بود.شب قدر هم رسید.ازتون التماس دعا دارم . برای الناز خانم ، خواهر زاده کوچولوی منم دعا کنید. انشاءالله که خود مولا علی شفیع روز سختمون باشه.قربون مظلومیتش برم من. به خدا من یکی که شرمندشم.از اینکه اسم شیعه علی رو خودم گذاشتم خجالت زده ام. اما خدا رو هم شکر می کنم که هنوزم مهرش...
-
سلام.ماه محرم داره میرسه
جمعه 29 دیماه سال 1385 11:20
سلام به شما سروران گرامی.بالاخره ماه محرم هم رسید.انشالله که بتونیم حرمت این ماه رو نگه داریم. قاضی الحاجات : کسی که برآورنده حاجات و مقاصد است آداب ذکر و ختم صلوات طهارت : شرط قبولی و استجابت دعا و ذکر ختم صلوات ، داشتن طهارت جسم و باطن می باشد . قطع امید : شرط استجابت دعا ، قطع امید از همه می باشد . جسم و جان ذاکر...
-
عید سعید غدیر خم مبارک
شنبه 16 دیماه سال 1385 12:38
سلام دوستان.وقت بخیر.پیشاپیش عید سعید غدیر رو به تمامی شمه سروران گرامی و همچنین دلبر خودم تبریک میگم.انشالله که از شیعیان خاص اون حضرت باشیم.راستی از این به بعد شما میتونید با این آدرس هم وارد سایت بشید: http://d.not.ir عجب صبری خدا دارد عجب صبری خدا دارد ! اگر من جای او بودم همان یک لحظه ی اول که اول ظلم را می دیدم...
-
سید جواد طباطبایی مداح مخلص امام حسین فوت کردا ما خیلی غریبانه
پنجشنبه 12 مردادماه سال 1385 13:40
سلام دوستان،خیلی حالم گرفته،نمیدونم مطلع شدید یا نه؟سید جواد یا همون سید ذاکر،مداح مشهور فوت کرد،سرطان حنجره داشت،الان دارم به مداحیش گوش میدم،خیلی غریب بود. یه روزی میاد آقا جون که منم سگ تو باشم،چشامو موقع مرگم زیر پات گذاشته باشم،دل من عاشق میمونه،دائم از شما میخونه،منو میشناسی آقا جون،من همونم اون دیونه. اونی که...
-
ایام فاطمیه رو به دوستداران گل خوشبوی علی تسلیت عرض میکنم
یکشنبه 21 خردادماه سال 1385 12:38
سلام دوستان.ببخشید اگه دیر سر میزنم.اصلا دراختیار خودم نیستم.امیدوارم همیشه سالم و سرزنده باشید. تا شقایق هست , زندگی باید کرد . . . . . وقتی شقایق مرد ، گلهای باغ همه ماتم گرفتند و از جویبار خواستند برای گریستن ، به آنها چند قطره آب قرض دهد . جویبار آهی کشید و گفت : آن قدر شقایق را دوست داشتم که اگر تمام آبهای من به...
-
عشق است محمد (ص)
جمعه 25 فروردینماه سال 1385 12:12
سلام دوستان.بالاخره تونستم بیام بنویسم.اول از هر چیز بزارید این جشن بزرگ رو به همه شما عزیزان تبریک بگم،ثانیا اینکه از خدا میخوام که به حق همین روز عزیز تمامه مریضانی که الان دارند با مشکلشون دست و پنجه نرم میکنند رو شفا بده،یکیشم عزیزدردونه خودمه.نمیدونم الان الناز کوچولو داره چیکار میکنه،اما امیدوارم هر کجا که هست...
-
نظرخواهی...
جمعه 9 دیماه سال 1384 21:23
سلام.دیروزعصربادوستان یه بحث جنجالی درگرفت که دوست دارم نظرشما دوستان رو هم بدونم.بله دیروزناخواسته بحث ازدواج و معضلات و مشکلات جوونها و دیدگاههای دختر و پسرهای دمبخت شد و نمیدونم چی شد که بحث به باکره بودن و وجود یا عدم وجود این پرده و لایه دردسر ساز در وجود خانمها شد! میدونم صحبت در رابطه با " باکره " بودن یا...
-
نظرخواهی
جمعه 9 دیماه سال 1384 19:22
......مقاله بالا...
-
یکی هست اینوردنیا که به یادش مونده اسمت.
چهارشنبه 16 آذرماه سال 1384 19:47
سلام دوستان. دلم برای نوشتن تنگ شده بود.بالاخره آموزشی هم داره تموم میشه.زندگی درشرایط سخت روهم گذروندم .فکرکنم دیگه دارم کم کم مرد میشم. راستی یادم رفت:سلام نازگلم.سلام عسلم.سلام مهربونم.سلام میدم به کسی که اگروجودنازنینش رونداشتم یقینا نمیتونستم به این راحتی این مدت روسپری کنم.خوشحالم.آخه فردامیخوام ببینمت.اونم بعد...
-
بای بای مارفتیم
چهارشنبه 4 آبانماه سال 1384 00:28
سلام دوستان.بالاخره ما هم رفتنی شدیم.بله از فردا ما هم میشیم سرباز.اونم سرباز ارتش.البته تهران هستم. خوب اول از همه این شعرروتقدیم عشقم میکنم.آخه سی ام مهر چهارمین سالگرد آشناییمون روجشن گرفتیم.بازم از عشقم به خاطر تمام خوبیهاش ممنونم..... ا اول از همه یه سر به این سایت بزنید.سایت قشنگیه: www.shima2002.tk تقدیم به...
-
بازم سلام میدم به اونا که..............
دوشنبه 25 مهرماه سال 1384 01:54
سلام دوستان. طاعات وعبادات قبول.ببخشیداگه دیر به دیر میام.اول ازهمه اجازه بدید بازم اززحمتهای عشق نازم تشکرکنم.واقعا جبران این همه لطف برام غیر ممکنه. خوب باماه رمضان چه میکنید؟ایشالله که همتون سالم وتندرستید وروزه هاتون رو همراه با عبادات انجام میدید.یه خواهش دارم از تمام کسانی که این مطلب رو میخونند: تو این شبا یاد...
-
تو برام عزیزترینی
چهارشنبه 6 مهرماه سال 1384 14:25
سلام دوستان.امیدوارم حال همتون خوب باشه.منم که عالیم.شکر.این متن و شعر قشنگ رو تقدیم میکنم له عشقم و همینطور تمام کسانی که به عشق به عنوان نیمه گمشده خودشون نگاه میکنند و نه چیز دیکه. وقتی این شعر رو میخونم اون رو حرفهای عشقم به خودم تلقی میکنم اول مرا در دروازه ی چشمانت کاشتی و بعد محکمترین شوت عالم را نثارم کردی...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 9 شهریورماه سال 1384 13:46
سلام دوستان. اول یه شعر قشنگ براتّون میزارم بعدش هم یه چند تا جوک براتون میزارم،فقط این رو بگم که من خودم ترک هستم و قصد اهانت به کسی رو ندارم. ,تو نوبهار عشقی و من تجسم خزان تو حُسن ختامی و من نیاز امتنان تو بغض سر گشاده ای رها ز حصر پنجره من آن نگاه منتظر که مانده پشت پنجره تویی بهانه نفس برای رویشی دگر منم دراوج بی...
-
سلام
دوشنبه 7 شهریورماه سال 1384 01:06
سلام،من باز آمدم،فقط الان این رو بگم که عشق من یعنی شهره نازم،همدم مهربونم،بازم با منه.بازم من رو داره تحمل میکنه . فقط اینکه هر چی بود ،چه اشتباه و چه درست،تموم شد،از این به بعد بیشتر میام،فعلاً یا علی. نمیدونم یادت می یاد موقعی که میرفتی با هم چه عهدی بستیم؟ من عهد بستم که هر هفته که از رفتنت گذشت من غم تنهائیم رو...
-
روز مادر داره میرسه
پنجشنبه 30 تیرماه سال 1384 16:44
سلام عزیزان،امیدوارم که خوب باشید،خوب کم کم داره روز ولادت دو م عص وم میرسه،ف اط مه زهرا سلام الّله ع لیه و مولا علی ع لیه السلام،پیشاپیش این 2 روز رو به همه شما عزیزان تبریک میگم.مخ صوص ا پدران و مادران عزیز و زحمتکش و پدر و مادر خودم،مامان الناز کوچولو،و پدر و مادر عشق گلم . (مادرم و پدرم ) مادرم شبنم گلبرگ حیات...
-
سلام،بازم فرصت نوشتن پیش امد.
جمعه 24 تیرماه سال 1384 16:13
سلام عرض میکنم خدمت تموم دوستان گلم،این مدّت به خاطر مسایلی نتونستم بنویسم،این سرور هم که فیلترشده و نوشتن توش خیلی سخته،لطفا اگه کسی ادرس فیلتر شکنی رو میشناسه که بدون دردسر واردبلاگ اسکای شه لطفاً تو قسمت نظرات برام بنویسه.ممنونم . و اما بازم یه عصر جمعه دیگه،بازم همون دلتنگی،کاش میتونستم خودم رو قانع...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 24 خردادماه سال 1384 00:16
شهره.شهره بی وفا،سلام،داری الان بهم فحش میدی،آره؟همون کاری که دیروز من کردم،باشه،بگو،اصلاًهر چی که تو میگی من هستم،اما من به کی شکایت کنم؟به تو نازنینی که اصلا برات مهم نیستم؟ این متن یادت هست؟همون متنی که برام پیرینت گرفتی: بگو با من عاشق چرا برات زیادم؟اجازه ندارم اینو ازت بپرسم،آره؟چشم،بازم ساکت میشم نازنینم تو هیچ...
-
خدایا رحم کن بر حال بیمارم
سهشنبه 10 خردادماه سال 1384 23:25
خداوندا، اگر روزی بشر گردی، ز حال من خبر گردی، پشیمان میشوی از فتنه خلقت،از این بودن،از این بدعت، زمین و اسمان را کفر میگویی،نمیگویی؟ خدایا در کف غصه دوران دل من چون خون شد ... سلام،سلام به تویی که رفتن حق توست و موندن حق من.عزیز من تو رفتی،یعنی خواستی که بری،چون من برات اضافی بودم،چون جای تورو تو این دنیای بزرگ کوچیک...
-
لحظه مرگ
یکشنبه 8 خردادماه سال 1384 23:14
نمیدونم،نمیدونم چرا کسی سر قبرم نمیاد؟چرا؟آخه الان من فقط مرگ رو احساس میکنم ،همیشه بهش گفتم که لحظه جدایی من از تو لحظه مرگم،اما میدونید چرا الان یه آدم مرده داره مینویسه؟چون باید حرف بزنه،دلش پره.امروز تصمیم گرفتم که برم،برم ، چیزی رو که فکر نمیکنه نمیدونم،ازش بازم بخوام،بهش بگم که میخوام کمکت کنم،که میخوام راه رو...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 6 خردادماه سال 1384 20:33
سلام دوستان عزیز،خوبید؟منم ای ،شکر،اینم از یه عصر جمعه دیگه.اینم گذشت.و اما این متنی که پایین میخونید.این نامه امروز به امیل من ارسال شد،من خرافاتی نیستم،اما برای اینکه تا 3 روز دیگه نمیرم،اینجا میزارمش،شوخی کردم،اینو اینجا میزارم،قضاوت با خودتون، ba eshgh hame chiz momken ast!! hengami ke in name ra daryaft mikonid...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 3 خردادماه سال 1384 19:11
سلام دوستان عزیز،راستش یه جورایی شوکه ام،الان چیزی رو خوندم که جوابش رو نوشتم،اما نمیدونم که بفرستمش یا نه؟احساس میکنم خیلی از خدا دور شدم،اینو همه میگن،نه،شاید منظورم از همه خودم باشه،نمیدونم،اما چه میشه کرد،فکر میکردم اگه وبلاگ بزنم میتونم هر چی دلم میخواد بنویسم،اما اشتباه میکردم،اینجا خیلی بدتره،بگذریم . نمیدونم...
-
قدرت جادوئی عشق
شنبه 31 اردیبهشتماه سال 1384 22:33
می خوام این بار از عشق و قدرت جادوئی اون صحبت کنم.چیزی که باعث خلقت انسان شد و بهانه ای برای وجود و زندگانی شد … چیزی که از زمین شروع میشه و ادمو به اون بالا بالاها میبره تا نا کجا ابد هستی'' … عشق اندیشه ایست بی هدف و پایان ناپذیر((رسنل نیس)) از چیزی که انسان درشناختش کم میاره … وقتی می خوای از عشق بگی با اینکه کلی...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 30 اردیبهشتماه سال 1384 22:27
با زم سلام همین الان تو اینترنت داشتم گشت و گذار میکردم یدفعه دیدم یه جا یه آموزشی گذاشته بود که توسط اون یه اینترنت کاملا رایگان سه ساعته نصیبتون میشه " src="http://smilies.sofrayt.com/%5E/9/questionwht.gif"> . به عنوان عیدی هم داده بود !!! گفتم حیفه کسی ازش خبر نداشته باشه و تو سایت بذارم تا حد اقل روزی ۵۰ هزار نفر...
-
عصر انتظار
جمعه 30 اردیبهشتماه سال 1384 18:52
بازم سلام،یه عصر جمعه دیگه امد،اما میدونید بیشتر از چی غصم گرفته؟برادرم سعید باید دیشب از شیفت گشت برمیگشت خونه،اما نیومد،نمیدونم واقعاً کجا بوده اما هرچی هست یه گوشه خلوت کرده بوده،اما وقی نیم ساعت پیش دیدم تو خودشه گفتم چی شده سعید؟اول هیچی نگفت،اما وقتی باز تکرار کردم،گفت که دیشب یکی از بچه های مقر که از دوستاش...
-
امروز هم داره میگذره
پنجشنبه 29 اردیبهشتماه سال 1384 14:47
سلام.هنوز حالم بده.نمیدونم درد بی درمون گرفتم.فکر کنم دارم میمیرم...........نه بابا بادمجون بم که آفت نداره. بگذریم.یه داستان میخوام براتون اینجا بنویسم که توش حرف دلم جا گرفته.اما این به اون معنا نیست که من ........................................... آخرای شب بود ، شایدم اولای صبح بود. نمیدونم! ولی همینو می دونم که...
-
بازم کم آوردم
سهشنبه 27 اردیبهشتماه سال 1384 22:19
بازم سلام،این چند روز نتونستم بیام بنویسم،الان یزره بهترم.بدنم خیلی ضعیف شده.2 روزه که انواع و اقسام مریضی هارو گرفتم،حساسیت به گرده درختها،گوش درد،گلو درد،زانو درد،سردرد و از همه بدتر تو این موقع سال سرما خوردگی شدید . قبل از اون هم که مادرم حالش بد شد و بردیمش اورژانس،به خدا نمیدونم چی بگم،اما،،،،،،، دعا کنید که...
-
سخت حیرانم چرا این روزگار
جمعه 23 اردیبهشتماه سال 1384 16:10
سلام دوستان.بازم یه جمعه دیگه هم امد،به خدا از همین الان اظطراب عصر جمعه رو دارم،چقدر دلم میگیره،اما دل گرفتنی که دوستش دارم،٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬ اینم یه شعر .فقط یه خواهش ازتون دارم،من 4 سال با این شعر زندگی کردم،تو انحصار خودم که یکی از دوستان شاعرم این شر رو به من داده،مهدی طاهرخانی ،خیلی دوسش دارم،از همینجا...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 22 اردیبهشتماه سال 1384 17:26
سلام.امروز براتون یه طنز نامه میزارم. بنا به دستور یکی از داداشی های گلم عکس بچگی هام رو براتون میزارم.آقا فرزاد ازایمیل پرمحبتت ممنونم. گریه نکن • شیطونی نکن • دست تو دماغت نکن • تو شلوارت پیپی نکن • مامانت رو اذیّت نکن • روی دیوار نقاشی نکن • انگشتت رو تو پریز برق نکن • دمپایی بابا رو پات نکن • به خورشید نگاه نکن •...
-
شروع دوباره
چهارشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1384 16:21
سلام دوستان،این بار واقعاً تصمیم گرفتم،دیگه خودمو گول نمیزنم.واقعاً همه چیز تموم شده.این چیزی بود که هم اون میخواست و هم من و هم خدا . خوب دیگه،نمیخواام تنها باشم،دیگه نمیخواام خودمو زجر بدم.میخوام از نو شروع کنم،میخوام یه عشق واقعی داشته باشم،از خدا میخوام که اگه کسی رو جلو روم میزاره،کسی باشه که تا آخرش عاشقم...
-
خسته ام
چهارشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1384 00:03
سلام دوستان،شبتون بخیر.الان تازه از شاه عبدالعظیم امدم،میدونید حال زیاد خوبی ندارم،هرر وقت که دلم طاقتش تاق شه،و از همه چیز ببرم میرم اونجا،دلم خیلی گرفته،کاش،،،،،، بعضی وقتها یادم میره که من بنده همین خدایی هستم که هروقت واقعاً تنها میشم و به مشکلی بر میخورم بازم مثل آدمهای پرّرو میرم دم خونش.تو حرم که بودم به این...