امروز هم داره میگذره


سلام.هنوز حالم بده.نمیدونم درد بی درمون گرفتم.فکر کنم دارم میمیرم...........نه بابا بادمجون بم که آفت نداره.
بگذریم.یه داستان میخوام براتون اینجا بنویسم که توش حرف دلم جا گرفته.اما این به اون معنا نیست که من ...........................................
 

آخرای شب بود ، شایدم اولای صبح بود. نمیدونم! ولی همینو می دونم که بازم دیدمش. اونم پس از مدتها! بی خبر اومده بود..نگاهش کردم ولی اون نگام نکرد
گفتم سلام! تو کجا اینجا کجا؟را گم کردی یا باز اومدی عذابم بدی؟
گفت هیچ کدومش ! اومدم تا یه چیزو بهت ثابت کنم
گفتم حالا اومدی ؟ اصلا تو چی رو می خوای ثابت کنی؟ تو خیلی وقته که خیلی چیزارو ثابت کردی

...
خودم هم می دونستم که هنوزم عاشقشم ،هنوزم که هنوزه فقط با یه اشارش حاضرم تا جونمو هم براش بدم ، هنوزم که هنوزه چشماشو به یه دنیا نمیدم و هنوزم که هنوزه ... اما نمیدونم چرا نمی تونستم ببخشمش.
آخه می ترسیدم اینبارم راست نگه .آخه گناه من چی بود شما بگید ؟
نه اصلا از خودش می پرسم و پرسیدم هم. اما... ؟
بازم مثل همیشه فقط نگام کرد. از همون نگاههائی که توش پر بود از ..........................نمی خواست به زبون بیاره یا چیز دیگه نمیدونم .ولی وقتی چشماشو دیدم دیگه داشت طاقتم تموم می شد چون نمی تونستم تو این حالت ببینمش . کسی که همه دنیای من بود و هست و خواهد بود. می خواستم بهش بگم که آخه تو که کاری نکردی که اینطور با نگاهت ...........................
می خواستم همه این حرفا رو براش بگم با یه عالمه حرفای دیگه که تو این سالها تو دلم مونده بود
از سرزنش دوستام بگیر که بعضیاشون حتی منو احمق خطا ب می کردن به خاطر دل بستن بیخودی به کسی که ....................... تا غم و غصه شبای تنهائیم
حالا می رم به همشون می گم که
آهای اونا که گفتید عشق من پوچه و انتظار بیخودی می کشم
بیائید ببینید عزیزم رو که اومده اونم با یه دنیا مهربونی مثل همیشه
می خواستم بهش بگم که اومدی فدات شم الهی. ولی تو رو خدا دیگه نرو که می میرم
ولی....یه دفعه
با صدای صدای اذان از خواب پریدم
...
خدایا یعنی بازم مثل همیشه خواب می دیدم؟
بازم مثل همیشه متکام خیس خیس شده بود؟
خدایا چیکار کنم؟ بازم که تو خواب اومد پیشم! خدا جون چرا من هر شب فقط باید اونو تو خواب ببینم
چرا حرفی نمی زنه؟ چرا حقیقت رو٬فقط حقیقت رو بهم نمیگه تا بازم از نو شروع کنیم؟چرا فکر دیگه میکنه؟چرا فکر میکنه که میخوام ازش یه نقطه ضعف گیر بیارم؟چرا این فکر رو نمیکنه که منم یه انسانم.منم اشتباه میکنم.چه برسه به اینکه اون اشتباهی مرتکب نشده.هر کاری که کرده حق بوده.فقط این منم که مسیرم رو مشخص کردم و میخوام از نو شروع کنم و این مستلزم اینه که اعتماد حرف اول رو از این به بعد٬بازم میگم ازاین به بعد بزنه.چرا نمیفهمه که نییتم چیه؟اره هنوز حرفای روز اخرش تو گوشم داره بیداد میکنه٬اما مگه من کیم که بخوام ازش کینه به دل داشته باشم؟مگر نه اینکه من همونی هستم که با نگاش.....................................
خدا جون شاید یه جاست که نمی تونه بیاد ولی دلش پیش منه؟
نه ...نه ...نه
اگه اینطوره چرا الان به من نمیگه که کجاست و چیکار می کنه؟
شاید که دیگه پیش تو اومده باشه٬اخه همیشه میگفت که روز جدایی من از تو روز مرگمه.به خدا هنوز این حرفش یادمه.
نه امکان نداره
خدایا اگه تو اینکارو کرده باشی هیچوقت نمی بخشمت
اگه گلم رو برده باشی پیش خودت . بد کاری کردی
آخه خدا تو اینهمه فرشته تو آسمونت داری .اونوقت چطور از دلت اومد که یکی از اونا که اشتباهی فرستاده بودی پیش من ،ازم جدا شه؟
خدا جون تو که نمی دونی چه عذابی می کشه آدم ، وقتی یکیو که همه دنیاش باشه از دست بده .
اصلا تو که آدم نیستی که این چیزا رو متوجه شی
چون تو یک نفر رو دوست نداری و نخواهی داشت که همه دلخوشیت باشه. چون واسه تو همه عزیزن و تازه وقتی هم که بمیرن تازه بهت نزدیک تر می شن اما من چی؟
من چی که اون همه دنیام بود؟
نه تو اینکارو نمی کنی چون می دونی که .......... تنها گل باغ عشقم بود و هیچوقت راضی نمی شی باغم رو نابود کنی و اون یدونه گل رو هم ببری پیش خودت
نه من مطمئنم که اینکارو نکردی
پس آخه کجاست ؟ اصلا به فکر من هست؟ آره حتما هست که هر شب می یاد تو خوابمو با نگاش بهم می گه که............
شایدم اصلا به من فکر نمی کنه و داره تو دنیای خودش و با یکی دیگه زندگی می کنه
به هر حال همینقدر که معرفت داره و هر شب می یاد تو خوابم برای من از سرم هم زیادیه و ..............
ولی خدا جونم تو رو خدا منو از این سرگردونی نجات بده
خدا جون پیداش می کنم یا نه؟ می یاد پیشم یا نه؟اگه منو مثل سری قبل بازم مثل یه دستمال چرکین دور انداخته این رو بهم ثابت کن تا بتونم به حرفای دیگران فکر کنم٬تا بتونم اینده ای رو که شاید ۱ ماه هستش که دارم تو ذهنم پرورشش میدم رو عملی کنم.تا بتونم منم سنگدل تر از این باشم.
اگه بازم میخواد تو چشام زول بزنه و به خیال خودش منو یه بچه گیر بیاره و دروغ بگه و بازم با صداقت شروع نکنه٬ازت میخوام که دیگه سر راهم قرار ندیش.
اما اگه میخوایی حده اقل به من ٬فقط به من رحم کنی بهش بفهمون که نیاز من چیه.که خواسته من فقط داشتن صداقت٬فقط صداقت.صداقتی که میخوام یه عمر دلم رو بهش خوش کنم و به زندگی و سختیهای اون بخندم.
چقدر ساده ام.با اینکه میدونم اون الان داره تو ذهنش به کس دیگه فکر میکنه اما بازم دارم خودمو میشکنم.شاید...............................



امروز بردارم یه جایزه گرفته که واقعاً دلم رو برد.براتون این رو هم مینویسم چون خیلی قشنگه.

زیباترین های عالم:

زیباترین شروع:بسم الّله

زیباترین سلسله:انبیا

زیباترین دین:اسلام

زیباترین ستون:نماز

زیباترین خانه:کعبه

زیباترین انسان:حضرت محمد

زیبتارین پارسا:حضرت علی

زیباترین مادر:حضرت زهرا

زیبتارین شهید:حضرت حسین

زیبتارین استاد:حضرت صادق

زیباترین زندانی:حضرت موسی بن جعفر

زیباترین عمو:حضرت عبّاس

زیبتارین غنچه:حضرت علی اصغر

زیباترین منجی:حضرت مهدی

زیباترین پیرمرد:حبیب بن مظاهر

زیباترین اوره:سلمان

زیباترین چشمه:زمزم

زیباترین حوض:کوثر

زیباترین شعار:صلوات بر محمد و ال محمد

زیباترین ندا:فطرت

زیباترین حرکت:هجرت

زیباترین عمل:عبادت

زیباترین لحظه:لحظه شهادت

زیباترین خاک:تربت سیدالشهدا

زیباترین حرف:حرف حق

زیباترین کلمه:عشق

زیباترین زمین:کربلا

زیباترین کلام:لا اله الا الّله

زیباترین روز:جمعه

زیباترین شب:شب قدر

زیباترین سنگ:حجرالا سود

زیباترین دوست:خدا

زیباترین لباس:تقوا

زیباترین ناله:دعا

زیباترین عهد:وفا

زیباترین اواز:اذان

زیباترین زینت:ادب

خوب من با اجازتون برم.روز خوبی رو براتون ارزو میکنم.

در پناه مولا علی.
  love

بازم کم آوردم

بازم سلام،این چند روز نتونستم بیام بنویسم،الان یزره بهترم.بدنم خیلی ضعیف شده.2 روزه که انواع و اقسام مریضی هارو گرفتم،حساسیت به گرده درختها،گوش درد،گلو درد،زانو درد،سردرد و از همه بدتر تو این موقع سال سرما خوردگی شدید.

قبل از اون هم که مادرم حالش بد شد و بردیمش اورژانس،به خدا نمیدونم چی بگم،اما،،،،،،،

دعا کنید که مادرم حالش بهتر شه،اصلاً کم اوردم،بزارید راستش رو بگم٬ بریدم،دیگه نمیتونم،دیگه جونی تو بدنم نیست که بخوام محکم باشم،شاید خیلی هاتون اینطوری شده باشید؟نمیدونم،اما به خدا دیگه نمیتونم،کاش میفهمیدید چی میگم،،،،،،

این یکی دیگه از شرهای مهدی طاهر خانی.وصف حال الان من:

زندگانی چیست؟نقشی پر ملال

اندکی شادی پس از چندی زوال

بی نتیجه رنج دیدن هر نفس

جان به لب گشتن در این کوچک قفس

خوی دنیا هیچ دانی از چه روست؟

هر چه میل توست،ضدّش میل اوست

درپناه مولا علی.

سخت حیرانم چرا این روزگار

سلام دوستان.بازم یه جمعه دیگه هم امد،به خدا از همین الان اظطراب عصر جمعه رو دارم،چقدر دلم میگیره،اما دل گرفتنی که دوستش دارم،٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬
اینم یه شعر .فقط یه خواهش ازتون دارم،من 4 سال با این شعر زندگی کردم،تو انحصار خودم که یکی از دوستان شاعرم این شر رو به من داده،مهدی طاهرخانی ،خیلی دوسش دارم،از همینجا براش آرزی خوشبختی میکنم،کسی بود که اصلاً شعر هاشو به کسی نمیداد،اما واقعاً خاطرم براش عزیز بود که این شعر هارو بهم میداد.عاشق شعرهاش هستم،تصمیم دارم،اینجا بنویسمشون،اما ازش اجازه میگیرم،این شعر رو وقتی گفته که دوستی داشته به نام مریم،یه عشق کامل،اما خوب توی یه سانحه تصادف خدا عشقش رو ازش میگیره و با این احساس قشنگ شروع میکنه به گفتن این شعر،به خدا من با این شعر  خاطرات دوران دانشجوییم رو همیشه زنده نگاه میدارم،با این شعر زندگی میکنم،خواهش میکنم،اگه جایی مینویسید حتماً اسم شاعرش رو درج کنید،تا منم مدیونش نباشم.
صفای دل همتون رو عشق است.
یا علی.

سخت حیرانم چرا این روزگار
گشته با امیال ما ناسازگار
هم ز هستی بیم دارم هم زمرگ
چون گلی پژمرده در زیر تگرگ
چند رزی عشق پاکی شد پدید
لیک قلبم طعم ناکامی چشید
آمدم از ظلمت شب بگذرم
روشنی را در نگاهش بنگرم
تا که مهرش در وجودم جان گرفت
روزگار ان ماه را از من گرفت
بعداو دیگر به دنیا هر چه هست
همچو مشتی خاک،ناچیز است و پست
رسم این بیت الخزان فانی بود
شادی و خوشبختیش انی بود
بر خلافش قصه و غم پایدار
تا قیامت هست در دل ماندگار
تا که ......... از کنارم پر کشید
قلب و روحم جام زهری سر کشید
رنجها بردم من از دوری ا و
ناله ها کردم ز مهجوری او
برق چشمان نجیبش تا ابد
در شب تاریک من سو میزند
چند روزی بیش نزدمن نزیست
قلب من از فرقت او خون گریست
او که رب النوع معصومیت است
حاصلش از عشق محرومیت است
تا قیامت دردعشقش با من است
او خداوند اساطیر من است

به خدا این شعر تمام حرف دل من.خیلی قشنگه.احساس پاک توش داره غوغا میکنه.
اگه بدون نظر دادن این شعر رو بخونید و برید از دستتون دلخور میشم.چون این شعر حرف زندگی و آخرته.خوب تو بحرش برید
متوجه میشید چی میگم.
                                           davod